بسم الله الرحمن الرحیم
استاد معظم حضرت ایه الله حاج سیدحسن ابطحی دام عزه در کتاب ملاقات با امام زمان علیه السلام می فرمایند:
این قضیّه به فرمودهى مرحوم مجلسى در بحار و حاجى نورى در «نجم الثّاقب» در نجف اشرف معروف و مشهور است.
و مرحوم مجلسى فرموده است:
این قضیّه را شخصى که مورد وثوق من است به من گفت:
خانهى کهنهى قدیمى که الآن من در آن سکونت دارم مال مردى از اهل خیر و صلاح بود که او را «حسین مدلّل» مىگفتند.
او نزدیک صحن حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در محلّى که آن را ساباط «حسین مدلّل» مىگفتند: زندگى مىکرد او داراى عیال و فرزندانى بود، و او مبتلا شده بود به کسالت فلج و مدّتها بود که قدرت بر قیام وحرکت از رختخواب را نداشت و حتّى براى رفع حاجت اهل و عیالش به او کمک مىکردند و چون مرضش طولانى شده بود اهل و عیالش به فقر و تنگدستى مبتلا گردیده بودند.
در نیمهى شبى در سال 720 وقتى زن و فرزندش بیدار شدند دیدند که از خانه و بام خانه نور عجیبى ساطع است. این نور به قدرى فوقالعادّه است که چشم را خیره مىکند.
آنها از حسین مدلّل پرسیدند: این نور چیست؟ و چه خبر است؟!
گفت: الآن حضرت بقیّهاللّه ارواحنا فداه نزد من تشریف داشتند و به من فرمودند: اى حسین! از جا برخیز.
عرض کردم: اى سیّد و مولایم، من را مىبینید که نمىتوانم برخیزم، من فلجم!
حضرت دست مرا گرفتند و بلندم کردند من فورا حالم خوب شد و صحیح و سالم گردیدم.
و به من فرمودند: این ساباط راه من است که من از این راه به حرم جدّم امیرالمؤمنین (علیه السّلام) مىروم، درِ آن را هر شب ببندید. عرض کردم: شنیدم و اطاعت مىکنم.
سپس حضرت بقیّهاللّه (عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف) برخاستند و از همانجا به زیارت حرم حضرت على بن ابیطالب (علیه السّلام) رفتند و این نور اثر قدم مبارک آن حضرت است.
مرحوم حاجى نورى مىگوید: این ساباط تا به حال مشهور به ساباط حسین مدلّل است و مردم براى آن ساباط نذرها مىکنند و به برکت حضرت حجّة بن الحسن (علیه السّلام) به حوائج خود مىرسند.[1]
ناگفته پیدا است؛ که خداى تعالى حضرت ولىّ عصر ارواحنا فداه را تنها براى آنکه فلجى را شفا بدهند در کرهى زمین نگه نداشته، بلکه آن حضرت را براى حفظ دین و تشکیل حکومت واحد جهانى مهیّا فرموده است، ولى به خاطر آنکه مردم دنیا و یا لااقل مسلمانان جهان ایمانشان کامل شود و متوجّه آن وجود مقدّس گردند و موجودیّت آن حضرت را در همه جا معتقد شوند گاهى دست به این گونه معجزات مىزنند و مریضهائى را شفا مىدهند.
«جان و مال و پدر و مادر و هر چه داریم به قربانش باد.»
دعا برای حضرت بقیه الله علیه السلام و درخواست حاجت شخصی
میرزا تقی و ملاقات با امام زمان علیه السلام
تولد کریم اهل بیت علیه السلام
چرا این ملاقاتها را مىنویسم
نامه استغاثه
ملاقاتی از نجم الثاقب
ملاقات حاج سیدرضا ابطحی قدس الله سره
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 1
کل بازدید :83903

من جوانی سی و پنج ساله ام به مسائل دینی معتقد هستم و به امام زمان علیه السلام اعتقاد داشته و عشق می ورزم و دوست دارم همه دنیا شیفته و عاشق مولایم حضرت بقیه الله ارواحنا فداه گردند انشا الله .
قصه های ناگفته
مسجد جمکران
حکایتی عجیب
ملاقات با حضرت بقیه الله ارواحنا فداه و شفا یافتن
قصه ی حاج شیخ اسماعیل نمازی
اظهار محبت معصومین علیهم السلام
ملاقات سی ونهم کتاب ملاقات با امام زمان علیه السلام
حضرت بقیه الله ارواحنا فداه هیچ گاه نمی خواهند دوستانشان حزن و ا
تشرّف سیّد بحرالعلوم
تحقیقی در ایات قران کریم
دست نوشته
راهی بی ا نتها
انچه اموختم از استادم
انجمن سیر وسلوک و تزکیه نفس
این معزالاولیا و مذل الاعداء
نور اسمانها و زمین
مجمع جهانی شیعه شناسی
زیبای دو عالم
وظایف سالک الی الله
بشری
جویای حقیقت
راه نور
درد دلای شبانه ما